شاپرک

به نام الله بهترین دوست ما بچه ها

بچه ها بياين قصه !

ماجرای گربه و سگ و حیوان های دیگر...            در کنار دهکده ای، حیوانات گوناگونی زندگی می کردند.   بعضی از این حیوان ها، کاری به کار دیگران   نداشتند .  اما برخی از آن ها، همیشه  به  هم نوعان خودشان زور می گفتند، در کارهای دیگران ، دخالت های بی جا می کردند و خیلی وقت ها، آن ها را به جان هم می انداختند...     در میان این حیوان ها،  یک گربه ی بزرگ، چاق و زیبا بود که به کسی کاری نداشت  و با تلاش فراوان، در پی  به دست آوردن غذا و فراهم کردن آسایش برای زن و بچه هایش بود. او دوست داشت  ...
31 خرداد 1394

چیستان

1 کدام راز داریست که تا سرش را نبریم رازش را نمی گوید؟(نامه) 2 چه خزنده خطرناکی است که اگر وارونه کنیم رام می شود؟ (مار) 3 این کدام جزیره ایرانیه که اگر سر و ته اش بکنیم می شود نکلیف دانش آموز؟ (قشم) 4 آن چیست که دیروز فردا بود؟  (امروز) 5 آن چیست که تا اسمش را بیاوریم می شکند؟  (سکوت) 6 آن چیست که اگر باشد کور است و اگر نباشد کر است؟ (واو) 7 آن چیست که در آب بیفتد خیس نمی شود؟ (سایه) 8 آن چیست که من دارم تو داری اما او ندارد؟ (مقطه) ...
16 بهمن 1393

طنز نوجوان

موهای خشک دانا سرشو با شامپو، ولی بدون آب می شسته! بهش می گن: چرا آب نمی ریزی؟ می گه: آخه روش نوشته مخصوص موهای خشک!!! تخم مرغ دست و دلباز به مهمونش می گه:  اگه گرسنه ای مرغ هست، برم بگم برات تخم کنه؟  پسر حاضرجواب یکی به پسرش می گه: پسرم هیچ می دونی ناپلئون وقتی به سن تو بود، شاگرد اول کلاسش بود؟ پسر به پدر جواب می ده: پدرجان هیچ می دونی که ناپلئون وقتی به سن شما بود، امپراطور بود؟! مغز بادام روزی در یک اتوبوس پشت سر راننده یک پیرزن نشسته بود و هر چند دقیقه به راننده میگفت ننه مغز بادام میخوری و راننده جواب می داد بله و میگرفت و میخورد و بعد از چند دفعه گرفتن مغز بادام و خوردن یکدفعه پر...
4 تير 1393

احوال پرسی

پروانه از گل احوال پرسید گل  گفت: خوبم پروانه خندید گل بازترشد باناز خوابید پروانه دورش باناز رقصید ...
28 آذر 1392

لحظه ی شعر و دعا

چشمه ها در زمزمه روده در شست و شو مو ج ها در همهمه جوی ها در حست و جو با غ ها در حال در قیام کوه ها در حال رکوع آفتاب و ماهتاب در غروب و در طلوع سنگ پیشانی به خاک ابر سر بر آسمان مثل گنبد خم شده قامت رنگین کمان ابر در حال سفر آسمان غرق سکوت مثل گلدسته ها بال مرغان در قنوت (قیصر امین پور)
28 آذر 1392

بدون عنوان

معلم: آخرين دنداني كه در مي آيد چه دنداني است؟ شاگرد: دندان مصنوعي است !      معلم : بنويس صابون شاگرد روي تخته نوشت ، سابون معلم : ببين عزيزم صابون با ص است نه با س شاگرد : خانم فرقي نمي كند نگران نباشيد اينم كف مي كند  ...
15 آذر 1392

اول دفتر به نام ایزد دانا

من هم اومدم بچه ها سلام! سلام به همه بچه های خوب و درسخوان! سلام به بچه هایی که بابا و مامان شونو اذبیت نمیکنن! سلام به دوستای خوبم!  من میخوام یه چیزی ازتون بپرسم : بچه ها می دونین بهترین هدیه این روزا برا مامانا مون چیه؟ 
12 آذر 1392
1
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به شاپرک می باشد